ناگفته های زنان مسلمان قربانی تجاوز در بوسنی

جنگ بوسنی که از سال 1992 آغاز و در سال 1995 با امضای قرارداد دیتون به پایان رسید، بیشترین آسیب را بر کودکان و زنان بوسنیایی وارد کرد.

تا پایان جنگ بیش از 8 هزار مسلمان به قتل رسیدندو بیش از 300 هزار غیرنظامی کشته و هزاران زن مسلمان مورد تجاوز قرار گرفتند.

در جنگ بوسنی زنان مسلمان بوسنیایی هزینه بسیار سنگینی متحمل شدند. سربازان صرب و کروات، زنان مسلمان و حتی زنان صربی و کراواتی که با مسلمان ازدواج کرده بودند را برای تجاوز و قتل از سایر زنان جدا می کردند. که به قول خودشان مسلمانان را پاکسازی قومی کنند این در حالیست که علاوه بر تبعات هولناک تجاوزات جنسی برای زنان، بحران نسل کودکان نامشروع حاصل از جنگ یکی دیگر از تبعات جنگ بود.

خبرها حاکی ازآنست که آن دسته از زنان بوسنیایی که در طول جنگ (1995-1992) مورد تجاوز جنسی قرار گرفته اند، به جای گوشه نشینی و انزوا انجمنی راه اندازی کرده درصدد تسلیم متجاوزان به دادگاه بین المللی برآمده اند.

هاسجیچ مدیریت «انجمن زنان آسیب دیده جنگ بوسنی» یکی از زنان مسلمان بوسنیایی مورد تجاوز قرار گرفته است و از سال 2003 تصمیم گرفته زنانی را که قربانی جنگ شده اند در انجمنی گرد هم بیاورد تا حقشان را از متجاوزان بگیرد وتا کنون در انجمنش 1800 زن صرب، کروات و مسلمان را تحت پوشش قرار داده است.

وی در مورد خاطرات تلخش در جنگ بوسنی چنین اظهار می دارد: چتنیک ها در مارس 1992 وارد خانه ما هم شدند و در برابر چشمان من به دختر جوانم تجاوز و با وارد کردن ضربه ای به سرش او را مجروح کردند. روز بعد نیز مرا به قرارگاه پلیس شان بردند. در آن جا بارها به من تجاوز کردند بسیار وحشتناک و تلخ بود در آن جا یکی از همسایگان قدیمی صربمان که ازدوستان خانوادگی مان بود را دیدم.

هاسجیچ در ادامه می گوید: بین مسلمانان، صربها و کروات های بوسنی هزاران زن بوده و هستند که به خاطر شرم از این موضوع منزوی شده و از خانه هایشان بیرون نمی آمدند اما آن ها در حال حاضر زیر چتر انجمنی که تاسیس شده برای دستگیری و تحویل متجاوزان به دادگاه تلاش می کنند. این متجاوزان هستند که باید شرم کنند نه ما مظلومان.

مدیر «انجمن زنان خسارت دیده جنگ بوسنی» که در سال 2001 به عنوان شاهد به دادگاه لاهه رفته و مطالبی را به اطلاع قضات رسانده وی با کمک اتحادیه اروپا و استفاده از فضای مجازی شکایت زنان مظلوم بوسنی را جمع آوری و تسلیم دادگاه کرد. که این حرکت منجر به دستگیری بسیاری از متهمان و متجاوزان شد. اما این در حالیست که در حال حاضر بسیاری از متجاوزان فعالانه در اجتماع حضور دارند و به شغل های حساس چون کارمند اداره پلیس و یا معلم آموزش و پرورش و ... هستند.

کارشناسان سیاسی معتقدند که موضوع تجاوز به زنان بخشی از استراتژی جنگ خونین و ظالمانه صربها و کروات ها علیه مسلمانان بوسنی بوده و این تجاوزها با طرح و برنامه خاصی انجام می شد. زیرا کسانی که جنگ را به راه انداختند از ساختار خانوادگی مسلمانان خوب اطلاع داشتند، آن ها می دانستند با این جنایت چه زیانی را بر جامعه مسلمان وارد خواهند کرد.

در حالی که خبرها از تجاوز به ده ها هزار زن و دختر از 11 تا 60 ساله خبر داده است بسیاری از خانواده های مسلمان بر اثر این جنایت از هم پاشید و نیز بسیاری از زنان کشور خود را رها کرده زندگی در غربت را انتخاب کردند.

عده قابل توجهی از زنان، فرزندان شان را به نهادهای دولتی تحویل دادند. این وضع بزرگترین ضربه را بر پیکر خانواده های بوسنیایی وارد کرد. نتیجه این جنایت های وحشیانه در سال های بعد آشکارتر می شود.

صربها به خودشان هم رحم نکردند و به بسیاری از زنان صرب یا کرواتی که با مسلمان ها ازدواج کرده بودند را در جریان درگیری های داخلی بالکان مورد تجاوز قرار دادند.

این سوال مطرح است چرا کشورهای اروپایی با اطلاعی که از جنایات وقوع یافته در بوسنی دارند هیچ اقدام موثری برای مجازات متهمان به عمل نمی آورند؟

تجاوزصرب ها به زنان مسلمان با هدف پاکسازی قومی بود
در گزارش سی ان ان درباره وضعیت زنان مسلمان چنین آمده که دهها هزار زن در بوسنی مورد تجاوز قرار گرفتند و کودکان حاصل آن نیز شاید به پنج هزار نفر برسند. این درحالیست که صدها و شاید هزاران زن در اردوگاههای صرب ها باردار شدند.

به گزارش این شبکه در جنگ های یوگسلاوی سابق بزرگترین و سازمان یافته ترین خشونت تجاوز به زنان مسلمان بود به طوری که همگان بر این باورند که صرب ها از آن به عنوان سلاح پاکسازی قومی استفاده می کردند. صدها زن جنین خود را سقط کردند اما بسیاری نیز با ممانعت های صرب ها موفق به این کار نشدند .و برخی از آنهایی که که کودک خود را به دنیا آوردند آن را رها کردند و هیچگاه نخواستند درباره اش خبری بگیرند. 


در کتاب «مروری بر تاریخ مسلمانان در یوگسلاوی و جنگ در بوسنی و هرزگوین» نمونه‌های زیادی از جنایات صرب‌ها تشریح شده نظیر اظهارات خانم «حازیرا کاتوویچ بیدیک»؛ زنی که همراه با 800 مسلمان توسط گروه‌های صرب در چاهی انداخته شده بود، به طور معجزه‌آسایی نجات یافت.

این زن مسلمان می‌گوید: در آن چاه زنانی زنده زنده و به مرور کشته شدند. در این گور دسته جمعی زنی حامله کنار من بود،که دائماً داد می‌زد و از درد به خود می‌پیچید تا این که در روز بعد بالاخره جان سپرد. من به خاطر تکه‌ نانی که به همراه داشتم و برای خوردنم در راه گرفته بودم زنده ماندم، دیگران هم مانند من این‌چنین کردند. در جیب بسیاری از اطفال و کودکان تکه‌های نانی بود و من به واسطه خوردن همین نان‌ها زنده ماندم. ابتدا خیلی می‌ترسیدم ولی تکرار این عمل (برداشتن نان از جیب قربانیان) برایم عادی شد. در چاه به دلیل انباشته شدن اجساد روی هم، بوی بدی متصاعد می‌شد. 81 روز بعد کشاورزان روستایی نفیسن، مرا از داخل این چاه نجات دادند. پس از خارج شدن از چاه وزنم به 30 کیلوگرم رسیده بود در حالی که پیش از این، وزن طبیعی‌ام 70 کیلوگرم بود.

دشمنی دیرینه صربها و کرواتها با مسلمانان به حدی بود که به مسلمانان القابی چون غیرمسیحی‌ها، جذامی‌ها، چاپلوسان و عناصر بدون ملیت، می دادند و این دشمنی با پاکسازی قومی مسلمانان به اوج خود رسید.

در جریان پاکسازی قومی و جنایات صرب‌ها و کروات‌ها علیه مسلمانان در مقابل چشمان بی تفاوت کشورهای به ظاهر متمدن اروپایی ایران جزء اولین کشورهایی بود که هتک حرمت به زنان مسلمان، قتل‌عام‌های گسترده و جنایات بی‌نظیر صرب‌ها علیه زنان، مردان و کودکان بوسنیایی و‌ اقدامات صرب‌ها را به شدت محکوم کرد و آمادگی خود را برای ارسال کمک‌های انسانی دوستانه و حمایت‌های سیاسی بین‌المللی از این کشور تازه استقلال ‌‌یافته اعلام کرد.

گفتنی است زمانی که مسلمانان بوسنیایی خواستار جدایی از یوگسلاوی سابق شدند صربهای ساکن بوسنی با این اقدام مخالفت کرده و به سرکوب مسلمانان پرداختند. این حادثه یکی از فجیع ترین حوادث تاریخی به شمار می رود که به نسل کشی، قتل عام و کشتار گروهی مسلمانان انجامید .

این جنگ بعد از جنگ جهانی دوم بزرگترین نسل کشی در اروپا به شمار می رود، ولی متأسفانه دنیای به اصطلاح متمدن غرب که از نزدیک شاهد ارتکابی چون فجایع تجاوز به زنان و جنایت ضد بشری بودند و سکوت کردند.

زنان ‌بی‌گناه قربانی این جنایت ضد بشری بوده و باید به عنوان قربانی مورد بیشترین توجه و مراقبت قرار گیرند. ولی متأسفانه دنیای به اصطلاح متمدن غرب که از نزدیک شاهد ارتکاب این فجایع بوده است نه تنها در تسکین آلام و درد و رنج این زنان اقدام مثبتی انجام نداده بلکه از یک سو با تبلیغات مغرضانه نمک بر زخم آنان پاشیده و از سوی دیگر با انجام اقدامات تأخیری دست صرب‌ها را در تداوم این جنایات باز گذاشته‌است.

اکثر جنایتکاران جنگی صرب با وجود مستندات بسیار در دادگاههای اروپایی به کمک قضات غربی از عواقب جنایات غیر انسانی و هولناک خود جان به در برده اند و زندگی راحت و آسوده ای دارند. در حالی که قربانیان آنها در شرایط روحی نامناسبی ناشی از این اجحاف و ظلم به سر می برند.

۱۱۸۲۸۵

کوچی های مهاجر و ساکنان غرب کابل در گیر شدند

 

عکس از محل درگیری در غرب کابل

دراثر درگیری کوچی های مهاجر(عشایر) و ساکنان محلی دارالامان در حومه غربی شهر کابل و همچنین تیراندازی پلیس، دست کم سیزده تن زخمی شده و یک نفر کشته شده است.

این درگیری بامداد امروز (جمعه، ۲۲ اسد/مرداد) در دامنه کوهی در نزدیکی محله دارالامان زمانی آغاز شد که کشمکش میان کوچی ها و ساکنان محل بر سر تصاحب زمین های دامنه های کوههای غربی کابل به خشونت کشیده شد.

کشمکش میان دو طرف بر سر تصاحب این زمین ها هر چند از حدود چهل روز پیش آغاز شده بود، اما امروز به خشونت انجامید.

مردم محل می گویند که دولت زمین های دامنه های این کوه را به عنوان "گورستان عمومی" در اختیار آنان قرار داده است، اما کوچی ها می گویند که این زمین ها متعلق به آنها است و اکنون پس از مهاجرت سی ساله از پاکستان بازگشته و به ساخت و ساز خانه در آنجا آغاز کرده اند.

آن گونه که برخی از شاهدان عینی گفته اند، ظاهراً درگیری امروز در پی آغاز به کار مردم محل برای ساخت و ساز خانه در آن جا آغاز شد. زمین های مورد نظر غیرمزروعی است.

مردم محل کوچی ها را متهم به تیراندازی کرده اند و در مقابل کوچی ها مردم محل را متهم می کنند که خیمه ها/چادرهای کوچی ها را به آتش کشیده و به سوی آنها شلیک کرده اند.

به گفته شاهدان عینی، این درگیری کمتر از نیم ساعت طول کشید و منجر به زخمی شدن چهار تن از افراد محلی شده است.

در پی این درگیری کاروانهای نیروهای ارتش و پلیس به سوی محل درگیری به حرکت درآمدند. هرچند حضور سنگین آنها در محل، به درگیری میان دو طرف پایان داد، اما صدای گلوله باران پایان نیافت.

پلیس تلاش کرد گروهی از ساکنان محل را که در حاشیه محل درگیری جمع شده بودند، متفرق کند، ولی این تلاش پلیس خشم آنها را برانگیخت.  

   

حضور سنگین نیروهای امنیتی در محل به ختم درگیری مسلحانه انجامید، اما خشونت هنوز هم ادامه دارد.

ساکنان محل نسبت به عملکرد پلیس و نیروهای امنیتی اعتراض داشتند و آنها پلیس را متهم به حمایت از کوچی ها کردند. ولی پلیس تلاش کرد با تیراندازی هوایی معترضان را متفرق کند، اما این تیراندازی دست کم یک کشته و چندین زخمی بجا گذاشت.

تیراندازی پلیس در حضور گروهی از خبرنگاران صورت گرفت، اما هیچ یک از ماموران و افسران پلیس و دیگر نیروهای دولتی حاضر به اظهار نظر در باره تیراندازی ماموران پلیس به سوی مردم نشدند.

صدای تیراندازی از چندین نقطه در نزدیک محل درگیری تا چند ساعت دیگر به گوش می رسید. شاهدان عینی می گویند که بیشتر این تیراندازی از سوی پلیس بوده است که تلاش می کرد، اوضاع را تحت کنترل درآورد.

در پی به میان آمدن این وضعیت، شماری از ساکنان محله های نزدیک به محل درگیری در دارالامان دست به کوچ زده اند و شماری دیگر از ساکنان محلات "دشت برچی" و حومه غربی شهر کابل در اعتراض به عملکرد پلیس به خیابان ها ریخته اند. 

 

این مرد در نزدیک محل درگیری گفت که اگر وضعیت به همین گونه ادامه یابد خطرناک است.

شاهدان عینی گفته اند که معترضان عکس های نامزدهای انتخاباتی را در خیابان ها پاره کرده اند و تلاش دارند به سوی قرارگاه حوزه سیزدهم امنیتی پلیس نزدیک شوند. پلیس ضد شورش هم در منطقه برای کنترل اوضاع حاضر شده است. 

هنوز آمار دقیقی از تلفات این حادثه در دست نیست، اما مسئولان بیمارستانی در نزدیکی محل حادثه گفته اند که حد اقل سیزده زخمی به این بیمارستان منتقل شده اند. به گفته دکترهای این بیمارستان، وضعیت سه تن از زخمیان وخیم است.

ساکنان محلی اما شمار کشته شدگان و زخمیان را بیشتر از این می دانند.

کوچی ها نیز می گویند که یک تن از آنها کشته و دو تن دیگر شان مجروح شده اند.

دهها خودرو ارتش و پلیس در محل مستقر شده، ولی صدای تیراندازی هنوز هم به گوش می رسد. شماری از مردم در غرب کابل نسبت به ادامه این وضعیت در آن جا اظهار نگرانی کرده اند.

کشمکش میان ساکنان محلی و کوچی ها سابقه طولانی دارد و در چند سال اخیر درگیری های خشونت باری میان آنها در ولایت میدان وردک، بر سر استفاده از چراگاهها روی داده است. اما این نخستین بار است که حاشیه نشینان شهر کابل و کوچی ها بر سر تصاحب زمین باهم درگیر می شوند.

۱۱۵۴۷۳

 

شانه های سنگین کودکان کابل

 

روز را با ضربه ای به در آغاز می کند. نرگس 10 ساله هر روز 6 صبح به خیابانهای ثروتمند کابل می رود و خانه به خانه برای تکه ای نان گدایی می کند.

محله شیرپور که خانه هایی بزرگ و پر تجمل دارد بر روی تپه ای قرار دارد که در آنسوی آن نرگس و خانواده اش در یک اتاق خانه ای گلی زندگی می کنند.

روزی که با او ملاقات می کنم هر خانه ای که در را به روی باز می کند می گوید نانی برای بخشش ندارد.

نرگس که نتوانسته غذایی برای خانواده اش تهیه کند نجواکنان می گوید: "امروز پسربچه ای جلوتر از من بود و همه را گرفت."

این دختر بچه نان آور خانواده ای با هفت کودک است.

در جامعه افغان استفاده از خواهران بزرگتر نرگس برای گدایی در خیابانها شرم آور تلقی می شود، اما خواهران و برادران کوچکتر او نیز بسیار خردسال هستند.

پدر نرگس معتاد است و نمی تواند و یا نمی خواهد کار کند.

به این ترتیب کسی جز نرگس باقی نمی ماند.

تنازع بقا  

نرگس تنها یکی از ده ها هزار کودک خیابانی در کابل است.

اینها در کشوری متولد شده اند که سه دهه در آتش جنگ و تریاک سوخته است. پدرانشان یا در درگیری های خونین کشته شده اند و یا در دام اعتیاد جان می دهند.

روزها در ترافیک کابل بین ماشین ها می چرخند و همه چیز از آدامس تا دود اسپند می فروشند یا شیشه خاکی ماشینها را با تکه ای پارچه پاک می کنند.

شبها نیز سر چهار راه ها و محله های شلوغ می ایستند و کارت تلفن موبایل می فروشند.

کودکان به جای اینکه در مدرسه باشند در خیابانها تنازع برای بقا را می آموزند.

آنها با انبوهی از مهارت و حقه بدنبال کسب چند افغانی و دلار بیشتر برای سفره خانواده هایشان هستند.

این ارتش کودکان رو به گسترش نیز هست.

مهندس محمد یوسف بنیانگذار و مدیر آشیانه، موسسه ای برای حمایت از کودکان خیابانی، می گوید با ادامه بازگشت مهاجران از ایران و پاکستان روز به روز به تعداد کودکانی که در خیابانها کار می کنند افزوده می شود. 

این بچه ها اغلب مورد بی اعتنایی قرار می گیرند، اما تعدادشان رو به افزایش است.

مهندس یوسف نسبت به چیرهایی که این کودکان از خیابان یاد می گیرند ابراز نگرانی می کند:

"بچه ها اکثرا استعداد دارند و اگر فرصت یادگیری در محیطی مناسب را داشته باشند از استعداد خود به نحو مثبتی بهره می گیرند و مردمی نیک می شوند اما در غیراینصورت از این مهارتها به گونه ای منفی استفاده می کنند."

کودکان آسیب پذیر ممکن است به دام کودکان خیابانی بزرگتر بیافتند و به جنایت روی آورند. آنها اغلب هدف باندهای تبه کاران و قاچاقچیان انسان و مواد مخدر هستند.

معتادان خردسال 

تعداد معتادان به مواد مخدر در افغانستان به شدت رو به افزایش است. آخرین آمارها تعداد آنها را 1/5 میلیون نفر برآورد می کند. یک چهارم از آنها را زنان و کودکان تشکیل می دهند. 

امید که 13 سال دارد یکی از آنهاست. او اصرار دارد که دیگر معتاد نیست اما پلک های سنگینش نشان از چیز دیگری دارد.

او می پذیرد تریاک زندگی دشوار آنها را قدری آسانتر می سازد: "احساس می کنی دیو هستی. وزنی بر روی شانه هایت حس نمی کنی."

اما درصد کمی از کودکان خیابانی شانس این را دارند که گاهی مدرسه هم بروند.

سازمان خیریه آشیانه یکی از معدود مراکزی است که زندگی خیابانی کودکان را با چند ساعت کلاس درس در هم می آمیزد.

کودکان بزرگتر خرید و فروش یاد می گیرند و کوچکتر ها بازی می کنند و گاهی آرزو.

نرگس یکی از معدود کودکان خوش شانس است. او مشتاقانه در ردیف اول یک نیمکت چوبی بین چند دختر بچه دیگر می نشیند.

روی دفترچه مشق خود چند خطی به فارسی دری می نویسد و به دنیای مدرسه و امید به آینده ای بهتر می رود.

برای محفوظ 14 ساله که نام فوتبالیست های برتر جهان را می داند، آشیانه به او این فرصت را میدهد که با بقیه پسرها فنون فوتبال را بیاموزد و فوتبالدستی بازی کند.

اما او وقت چندانی ندارد باید زود به خیابان و ماشین شویی بازگردد و خرج خانواده را بدهد.

محفوظ از هفت سالگی کار می کند. نان آور خانواده است. پدرش زن دیگری گرفت و مادرش را رها کرد.

"او زندگی ما را نابود کرد. فقیر بودیم و باید کار می کردم."

به تازگی در نزدیکی خیابان محل کار محفوظ یک عملیات انتحاری انجام شد.

"نه ترسی ندارم. همه زندگی در حال دست و پنجه نرم کردن بوده ام."

او 14 سال بیشتر ندارد. غیبت پدر را می توان در کلامش لمس کرد: "ما از آغوش پدر محروم بوده ایم. و این غم انگیز است."

نرگس هم از وضعیت پدرش در رنج است. اشک از گونه های مادرش پایین می آید: "اگر پول داشتیم پدرش را معالجه می کردیم تا مجبور نباشیم دخترم را به خیابان بفرستیم."

نرگس که تلاش می کند بر خودش مسلط شود می گوید از دیدن گریه مادرش اندوهناک می شود. اما لحظاتی بعد سیل اشک از چشمان او نیز جاری می شود.

در پایان هر روز نرگس از آخرین تپه می گذرد و به خانه می رود. روی یک شانه کیف مدرسه و شانه دیگر کیسه ای بزرگ پر از آشغالهایی که در خرابه ها پیدا کرده است.

کودکان افغان نرگس دشوار ترین میراث جنگ را بر دوش خود حمل می کنند. 

۱۱۰۲۶۶

قربانیان حمله انتحاری طالبان در کابل

در حمله انتحاری صبح روز گذشته کابل، 40 تن کشته و زخمی شدند، هدف این حمله نیروهای امریکایی بوده است.
بیشتر قربانیان این حمله، افراد غیر نظامی بوده اند که در منطقه حضور داشتند.


۱۰۹۹۵۷

عده ای قصد برهم زدن روابط دوستانه دو کشور را دارند

روز یکشنبه در حدود دوصد نفر از باشندگان کابل در اعتراض به اعدام چندتن از افغانستانی های متهم به قاچاق مواد مخدر در ایران، دست به مظاهره زده بودند.

این گونه مظاهرات که بیشتر جنبه سیاسی دارد تا وجهه اعتراضی، زنگ خطری را به گوش دولتمردان افغانستان و ایران نواخت که مراقب باشید عده ای قصد بر هم زدند روابط دوستانه بین دو کشور را دارند.

در دیدگاه اول اینگونه به نظر می رسد که این مظاهره بهانه‌ای بود برای میدان‌ دادن به شخصیتی چون نجیب‌الله کابلی، نماینده مردم کابل در پارلمان و رئیس حزب تازه تأسیس جبهه مشارکت ملی افغانستان‌‌‌‌‌٬ نجیب الله که سابقه تضادش با شیعیان در افغانستان به پخش موسیقی در روز عاشورای حسینی از تلویزیون وی می رسد، و به ضد ایرانی بودند، شهرت دارد.

از سوی دیگر برخی شعارهای این به اصطلاح مظاهره کنندگان حاکی از آن بود که یک جریان ضد ایرانی فعال در افغانستان برای ساماندهی چنین تجمعی هرچند محدود، به خوبی توانسته است شایعات را آنگونه که می‌خواهد منتشر و پردازش کند.

دروغ‌پردازی‌هایی مانند به آتش کشیدن خانه مهاجران افغانستانی و یا برداشتن اعضای بدن مردگانشان در ایران؛ موضوعاتی است، که نشان از آن دارد که پروژه سیاه نمایی درباره ایران در اذهان ملت افغانستان با جدیت در حال پیگیری است.

با توجه به این که کشور ما به ایران همسایه می باشد و تبادلات و رفت و آمدهای زیادی بین دو کشور وجود دارد، در صورت وجود چنین مطالبی مطمئنا بسیار زودتر اینها اخبار آن نشر می یافت. طی سالهای گذشته شاهد برخی رفتارهای نامناسب تعدادی از باشندگان ایرانی با مهاجرین مان بوده ایم، ولی اینکه دولتمردان ایران موضوع گیری نامناسبی با مهاجرین داشته باشند، هیچ گاه از سوی مقامات دو کشور انتشار نیافته است.

لازم به ذکر است که رفتارهای برخی از هموطنانمان در ایران، سبب شد تا تصویر نامناسبی از ملت ما در اذهان ایرانیان شکل گیرد؛ ذهنیتی که متاسفانه در برحه‌هایی سبب برخی ناملایمتی‌ها نسبت به مهاجران افغانی شد. اما انصاف مطلب این است که پذیرا بودن چند میلیون مهاجر موضوعی است که نمونه دیگری از آن را در کمتر منطقه ای در جهان می توان یافت.

آن هم با توجه به این که در حدود هفتاد فیصد هموطنمان که به ایران هجرت کردند از قشر محروم و کارگری بودند و بسیاری از افراد متمول و یا تحصیلکرده و با مهارت به کشورهای اروپایی و یا آمریکای شمالی مهاجرت کردند؛ همین موضوع سبب شد تصور بسیاری از ایرانی‌ها نسبت به افغانستانی‌ها تصور افرادی با سطح سواد و مهارت پایین باشد.

از این مسأله که دیدگاه متفاوتی درباره آن وجود دارد اگر بگذریم ، به این موضوع اصلی می رسیم که سبب اعدام این افغانستانی‌ها در ایران، موضوعاتی چون قاچاق مواد مخدر و یا قتل بوده است؛ موضوعاتی که درباره خود ایرانیان نیز اعمال می‌شود و نکته دیگر اینکه براساس اخبار منتشر شده بسیاری از افغانستانی های زندانی در ایران شاکیان افغان دارند، پس سیاسی کردن این موضوع، حکایت از به صدا درآمدن زنگ خطری دارد که می‌تواند در سال‌های آینده به جای تقویت همکاری‌ها و پیوند میان دو ملت، سبب درگیری‌ها و اختلافات جدی میان مردمان دو کشور همسایه با ویژگی‌های فرهنگی مشترک بسیار کند.

یکی از اشتباهات برخی از مسئولان ایرانی بزرگنمایی در مورد جنایات افغانستانی های مقیم ایران در بعضی موارد بود، که سبب دامن زدن به برخی اختلافات شد. واضح و روشن است که افغانستان و ایران به لحاظ فرهنگی از یکدیگر جدائی ناپذیر هستند و آنچه در ایران و افغانستان می گذرد بر زندگی ملت دیگر اثر دارد. لذا مخالفین این اتحاد از گذشته ها قصد بر هم زدن این روابط دوستانه را داشته و دارند . همانگونه که این قضیه درباره دولت هند نیز صدق می نماید.

حال این یکی از وظایف دولت و یا قوه قضائیه و یا نهادهای مدنی ایران است که به ملت افغانستان ( به جای سکوت کردن ) اطمینان دهند که این موضوع را با جدیت دنبال می کنند، تا دشمنان نتوانند از این قضیه سوء استفاده نمایند و اذهان ملت افغانستان را نسبت به ایران بد کنند.

به هر صورت اگر مقامات دو کشور در قبال این فتنه گران کار جدی ای انجام ندهند، مشکلات همچنان زیاد و زیادتر خواهد شد، و رسانه های غربی که بسیاری از جنایات نظامیانشان از جمله حملات فسفری، کشتارهای غیر نظامیان و ... را نشر نمی دهند، دست به کار خواهند شد، تا روابط کشورهایی از همسایگان را که با دولت افغانستان همکاری های فراوانی دارند، از جمله هند و ایران، را بر هم زنند.

۱۰۹۱۲۰

برگزاری آموزش نجوم برای کودکان توسط انجمن نجوم افغانستان

به مناسبت ماه جهانی نجوم انجمن نجوم افغانستان برای اولین بار برنامه های آموزشی و نمایشگاه عکس های نجومی و فضایی را در دو مکتب خصوصی شهر کابل برگزار کرد. 


اولین برنامه آموزشی روز پنجشنبه 2 ثور 1389 در مکتب خصوصی حکیم نظامی گنجوی برای شاگردان صنوف 2 تا 5 برگزار شد که مورد استقبال دانش آموزان و معلمان مکتب فوق قرار گرفت.

دومین برنامه در روز شنبه 4 ثور برای شاگردان صنوف 2 تا 5 مکتب ابونصر فارابی در خیرخانه برگزار گردید که این برنامه نیز از سوی دانش آموزان و معلمان با استقبال بی نظیر مواجه شد.

در جریان این برنامه ها اعضای انجمن با زبان ساده پدیده ها و مسایل نجومی را برای کودکان تشریح کرده و به سوال های آنها پاسخ دادند. همچنین اثرات منفی قطع درختان، استفاده بیش از حد از سوخت های فوسیلی و مصرف بی رویه آب را به دانش آموزان توضیح دادند.

در ادامه کودکان با استفاده از عینک های آفتابی رنگ واقعی آفتاب را دیدند و بعد به تماشای عکس های نجومی و فضایی پرداختند.

برگزاری این برنامه های آموزشی از سوی انجمن نجوم در دیگر مکاتب ادامه خواهد یافت.

۱۰۸۹۹۵

مذاکره با طالبان بدون حمایت آمریکا به جایی نخواهد رسید

رییس جمهور کرزی این را می داند که بدون حمایت امریکا تلاشها برای مذاکره با طالبان به جایی نخواهد رسید.


این مطلب در روزنامه واشنگتن پست و در مقاله تحلیلی احمد رشید، روزنامه نگار پاکستانی که موضوع مذاکره با طالبان و سفر رییس جمهور کرزی به آمریکا را به تحلیل گرفته است درج شده است.


به نوشته وی افغانها همه در انتظار یک جواب واضح اند و ان اینکه آیا آمریکا گفتگوهای صلح با طالبان را رهبری خواهد کرد یا خیر؟


کشورهای همسایه و تعداد زیاد افغان ها بر این باورند که بازی های قدرت برای نفوذ در افغانستان بعد ازبیرون رفتن نیروهای امریکا، آغاز شده است. نظر به برنامه ای که امریکا طرح کرده است تا ۱۴ ماه بعد امریکا خروج از افغانستان را آغاز خواهد کرد.


برای کنترل اوضاع در آینده افغانستان رقابت ها بین پاکستان، هندوستان، ایران و روسیه شروع شده است.


این واضح است که یک کشور باید در مذاکرات با طالبان میانجی گری کند، اما در نبودن رهبری امریکا این سوال مطرح است که چه کشوری این میانجی گری را انجام خواهد داد، چه وقت و در کجا؟


در این مورد احمد رشید می نویسد که تشنج اخیر بین رییس جمهور کرزی وکاخ سفید تا حدی آرام شده که قسماً این عمل از برکت تلاش های جنرال ستانلی مک کریستال، قوماندان عمومی نیروهای امریکا و ناتو در افغانستان صورت گرفته است. یک بخش از این مشکل موقف امریکا در مورد مذاکرات حکومت افغانستان با طالبان می باشد.


به نوشته وی، اولین سوال رییس جمهور کرزی از آقای اوباما هنگام ملاقات در کاخ سفید این خواهد بود که آیا واشنگتن از تلاش های وی برای مذاکره با بزرگان طالبان حمایت خواهد کرد یا نه؟


در ماه جنوری امریکا و ناتو تصمیم گرفتند که برای جلب و جذب طالبان رده دوم و سوم تلاش خواهند کرد، اما امریکا از مصالحه کامل با طالبان رو گردانده، بر این نظر است که اول باید طالبان در صحنه جنگ ضعیف شوند، بعد از آن موضوع تماس با رهبران بلند پایه این گروه مطرح شود.


اما به نوشته روزنامه، نمایندگان رییس جمهور کرزی در یک سال گذشته در کشورهای خلیج کوشش کردند که با بعضی از رهبران طالبان داخل مذاکره شوند که قسماً این کار را انجام هم دادند.


طالبان چندین بار تمایل نشان داده اند که مستقیماً با امریکا داخل مذاکره شوند و رییس جمهور کرزی این را هم می داند که بدون حمایت و تعهد آشکار امریکا به چنین مذاکرات، کوشش های حکومت افغانستان بجایی نخواهد رسید.


واشنگتن پوست د رادامه می نویسد، افغان ها در انتظار یک جواب واضح امریکا می باشند که آیا در آینده چنین مذاکرات را با طالبان رهبری خواهد کرد یا خیر؟ این بار رییس جمهور کرزی امیدوار است که یک جواب مثبت بدست خواهد بیاورد.


روزنامه می افزاید، کرزی و اکثریت افغان ها ترس دارند که مانند سال های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ بعد از خروج قوای شوروی از افغانستان، امور کشور بازهم بدست سازمان استخبارات نظامی پاکستان آی اس آی خواهد رسید که در آن وقت همه شاهد جنگ داخلی خونین در افغانستان بودند و آی اس آی نتوانست و یا نخواست جنگ داخلی افغانستان خاموش شود.


اگر نیروهای امریکا نباشد افغانستان امروز بازهم دستخوش رقابت ها بین قدرت های منطقوی از جمله پاکستان، هندوستان و ممالک دیگر مانند ایران روسیه و کشورهای آسیای میانه خواهد شد.


به نوشته احمد رشید، اردوی پاکستان اکنون بر سیاست خارجی این کشور تسلط کامل دارد. از این رو تصامیم پاکستان در رابطه با افغانستان بیشتر به جنون که در اردوی این کشور علیه هندوستان وجود دارد، متمرکز خواهد بود.


به این دلیل کشورهای منطقه و ناتو شدیداً در انتظارند که امریکا با طالبان چگونه معامله خواهد کرد و قبل از آنکه تشنج های منطقوی بیشتر شود، امریکا باید تصمیم خود را اعلام کند.


روزنامه در پایان می افزاید اگر امریکا و ناتو می خواهند که در راه تعیین چهارچوب مصالحه بین حکومت افغانستان و مخالفین آن کمک کنند، زمان آن رسیده است که امریکا در مورد مذاکره با طالبان وضاحت نشان بدهد تا افغان ها چنین احساس نکنند که بار دیگر بدست همسایگان رها شده اند.

۱۰۸۶۸۹

آرای 52 نامزد انتخابات عراق بی اعتبار اعلام شد

هیات بررسی انتخابات عراق، از بی اعتبار بودن آرای پنجاه و دو نامزد انتخابات اخیر خبر داده است.

این هیات علت این تصمیم را ارتباط این افراد با حزب بعث عراق که وابسته به صدام حسین رییس جمهوری برکنار شده این کشور بود، عنوان کرده اند.

به گفته خبرنگاران احتمالا این تصمیم می تواند بر وضعیت دو تن از اعضای اتئلاف وابسته به نخست وزیر پیشین ایاد علاوی تاثیر داشته باشد.

در انتخابات پارلمانی عراق، اتئلاف عمدتا شیعه به رهبری نوری المالکی تنها دو کرسی کمتر از اتئلاف به رهبری ایاد علاوی که شامل سنی های سکولار است ، به دست آورد، ولی هیچ کدام از این دو اتئلاف نتوانستند آرای کافی برای این که بتوانند به تنهایی دولت تشکیل دهند، به دست آورند.

پیشتر هیئت بررسی انتخابات پارلمانی عراق، دستور شمارش مجدد آرای انتخابات پارلمانی در بغداد را داده بود.

بغداد یکی از چند حوزه انتخاباتی است که نوری مالکی نخست وزیر عراق خواستار شمارش مجدد آرای آنجا به طور دستی شده است.

آقای مالکی معتقد است سیستم شمارش آرا به طور الکترونیکی، قابل اعتماد نیست.

در حالی که حدود نزدیک به دو ماه از برگزاری انتخابات عراق می گذرد، هنوز نشانه ای از چشم انداز تشکیل دولت جدید در آینده نزدیک دیده نمی شود.

به گفته خبرنگاران تغییر جزیی آرا در نتیجه بازشماری دستی، می تواند موقعیت کنونی احزاب را تغییر دهد و این همان نتیجه ای است که آقای مالکی امیدوار است سبب پیشی گرفتن او از ائتلاف آقای ایادی شود.

چانه زنی و توافق نهایی بر سر جزییات تشکیل دولت جدید در عراق و حتی این که چه کسانی سمت های مهم مثل ریاست جمهوری و ریاست مجلس عراق را در دست خواهند داشت، در شرایط کنونی، واقعا و به طور جدی انجام نشدنی است، مگر این که نتایج نهایی انتخابات رسما تایید و اعلام شود.

پس از آن، مشکل ائتلاف وسیع تر با گروههایی که هیچ از دو ائتلاف اصلی چندان رغبتی به همکاری با آنها ندارند، پیش خواهد آمد.

۱۰۸۲۹۴

درگیری های پاکستان و هند بر سر افغانستان!

در حالی رئیس جمهور کرزی روز دوشنبه عازم هند می شود که نگرانی هایی درباره ایجاد ناامنی در کابل توسط رقبای هند در افغانستان، وجود دارد.


براساس گزارش منتشر شده از دفتر ریاست جمهور محترم حامد کرزی، در راس یک هیات بلندپایه دولتی برای گفتگو با مقامات هندی درباره مناسبات دو جانبه در یک سفر دو روزه وارد دهلی نو می شود.


هدف از این سفر گسترش مناسبات راهبردی و ایجاد فرصتی برای گفتگو درباره مسائل جهانی، منطقه ای و علایق دو طرف پس از دومین دور انتخابات ریاست جمهوری یاد شده است.


محترم کرزی که به دعوت مان موهان سینگ نخست وزیر هند و در ادامه سفرهای منطقه ای اش به کشورهای پاکستان، ایران، عربستان و چین به دهلی نو می رود، قصد دارد یک هزار بورس تحصیلی را که از طرف کشور هندوستان هر سال برای جوانان افغان کمک می شود تا جوانان افغان بتوانند در دانشگاه های مختلف هندوستان تحصیلات عالی شان را ادامه دهند، را تثبیت نماید.


اما این سفر که برای دولت افغانستان از جنبه های مختلفی حائز اهمیت می باشد، می تواند باعث ایجاد تنش و درگیری بین نیروهای مسلح پاکستانی با نیروهای دولتی افغانستان گردد.


هند طی هشت سال گذشته یک میلیارد و دوصد میلیون دالر را در عرصه های مختلفی در افغانستان به مصرف رسانیده است. و در عین حال چهار هزار کارگر هندی در پروژه های مختلف بازسازی و پروژه های زیر بنایی مصروف اند. تاکنون 18 شهروند هندی در افغانستان جان خود را از دست داده اند و با وجود حملات انتحاری و تروریستی متعدد بر سفارت هندوستان و دیگر اماکنی که شهروندان آن کشور در افغانستان زندگی می کنند، هندوستان هیچ تصمیمی برای کاهش حضور و فعالیت هایش را در افغانستان روی دست ندارد.


همین مطلب سبب گردیده تا رقیب دیرینه هند یعنی پاکستان از این موضوع دلخوشی نداشته باشد و به هر طریق ممکن باعث جلوگیری نفوذ هر چه بیشتر هند در بین دولت و ملت افغانستان گردد.


واضح و روشن است که کشمکش های هند و پاکستان برای اعمال نفوذ در افغانستان از زمانی اوج گرفته است که سربازان بین المللی قصد خروج از کشورمان را در اواسط سال 2011 میلادی دارند و اسلام آباد و دهلی نو برای اعمال نفوذ بیشتر در افغانستان مجبورند با یکدیگر رقابت تنگاتنگی داشته باشند.


بر همین اساس، دهلی نو پس از کانفرانس لندن که در آن جامعه جهانی از طرح دولت برای مذاکره و ادغام مجدد طالبان حمایت کردند، عمیقا نگران گسترش نفوذ و نقش اسلام آباد در ساختار حکومت افغانستان شده بود و بدین باور است که با به اجرا درآمدن این روند، نقش آنها در افغانستان محدود خواهد شد.


در عین حال مقامات هند فکر می کنند که با برگزاری جرگه مشورتی صلح، راه برای مشارکت طالبان در قدرت سیاسی فراهم گردیده و تحولات بعدی به ترتیبی شکل خواهد گرفت که عمدتا منافع، نقش و نفوذ آنها را در افغانستان تحت تاثیر قرار خواهد داد.


لذا مطمئنا در این سفر تلاش خواهند کرد تا دیدگاه ها و نظرات محترم کرزی را درباره جرگه مشورتی صلح که به دلایل نامعلومی به تعویق افتاد ، را عمیقا بررسی نمایند و در صورت امکان تاثیراتی نیز در نتیجه این نشست اعمال نمایند.


از سوی دیگر پاکستان نیز آرام نخواهد نشست، زیرا هنوز حلقات نظامی و استخباراتی در اسلام آباد به صورت مستقیم و غیر مستقیم از تروریزم در افغانستان حمایت می کند و مسیر توسعه نفوذ استراتژیک خود را در کشورمان از طریق خشونت و ترور دنبال می نمایند که دستگیری یک صاحب منصب پاکستانی در بین هفده تروریست دستگیر شده در کابل، شاهد این مدعاست.


آگاهان مسائل سیاسی بر این باورند که سفر کرزی به هندوستان سبب ناراحتی های جدی اسلام آباد خواهد شد. حتی بعید نیست که واکنش در برابر این سفر با توجه به تجارب قبلی، از طریق موجی از حملات انتحاری و تروریستی در کابل و دیگر شهرهای افغانستان پاسخ داده شود.


بدون شک در این شرایط عده ای تلاش می کنند که روابط میان کابل و دهلی نو را تخریب کنند و کاری کنند که دولت افغانستان روابطش را با هند کاهش دهد، تا به این ترتیب نفوذ و نقش پاکستان پر رنگتر و قوی تر شود.


ولی واقعیت این است که دولت افغانستان زیر هرگونه فشاری از سوی پاکستان، نمی تواند از نقش هند در بازسازی کشور چشم پوشی کند و یا آن را نادیده بگیرد. زیرا هند یکی از مهمترین کشورهای کمک کننده به افغانستان است .

۱۰۸۲۲۴

جلوگیری از خروج محمد خاتمی از ایران

منابع نزدیک به محمد خاتمی، رئیس جمهوری پیشین ایران می گویند که از سفر او به خارج از کشور جلوگیری شده است.

پارلمان نیوز، پایگاه خبری فراکسیون اقلیت مجلس ایران نوشته است: "سید محمد خاتمی قرار بود امشب برای شرکت در اجلاس سالانه شورای تعامل در زمینه خلع سلاح هسته ای عازم هیروشیمای ژاپن شود".

دو منبع نزدیک به دفتر آقای خاتمی به طور جداگانه این خبر را تأیید کرده اند.

جزئیات و چگونگی این ممانعت هنوز مبهم است و روشن نیست که کدام نهاد و با چه دلیل و انگیزه ای از خروج آقای خاتمی جلوگیری کرده است.

رئیس جمهوری پیشین ایران که در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری این کشور از نامزدی میرحسین موسوی حمایت می کرد، در جریان حوادث پس از انتخابات مواضعی همسو با معترضان داشته است.

گزارش ها در مورد ممنوع الخروج شدن آقای خاتمی برای نخستین بار در اسفندماه سال ۱۳۸۸ در برخی رسانه های حامی دولت منتشر شد، اما منابع نزدیک به آقای خاتمی این گزارش ها را تکذیب کردند.

خبرگزاری فارس، روز ۱۸ اسفند ۱۳۸۸ (۹ مارس ۲۰۱۰) به نقل از عباس امیری‌فر، "دبیر اجرائی جامعه وعاظ تهران"، نوشته بود که یک مقام اطلاعاتی در "محفل خصوصی روحانیون جامعه وعاظ" از قصد خروج آقای خاتمی از کشور و جلوگیری از آن خبر داده است.

اما سایت پارلمان نیوز در واکنش به انتشار این خبر، به نقل از "یک منبع آگاه" در دفتر محمد خاتمی نوشت که آقای خاتمی اصولا تصمیمی برای سفر نداشته است تا از آن جلوگیری شود.

سیدمحمود علیزاده طباطبایی، وکیل محمد خاتمی هم گفته بود: "برای ممنون الخروج کردن افراد باید تصمیم قضایی اتخاذ شود، حال آنکه تاکنون چنین تصمیمی در مورد ‌آقای خاتمی گرفته نشده است."

آقای علیزاده طباطبایی در گفت و گو با ایلنا تاکید کرده بود که تا جایی‌که وی به عنوان وکیل رئیس جمهوری سابق اطلاع دارد، علیه آقای خاتمی هیچ پرونده ای تشکیل نشده‌ و ادعایی مطرح نیست که موجب ممنوع الخروجی او شود.

۱۰۷۳۱۷