نوروز، جشن ملی و مذهبی افغانها

اتن ملی

جشن باستانی نوروز( سال نو ) از زمانهای باستان تاکنون باشکوهمندی تمام در سرزمین افغانستان تجلیل می شود.

این جشن باستانی که نویدبخش پایان زمستان و آغازگر بهار است، پیشینه کهنی دارد.

در مسیر تاریخ افغانستان، این جشن بهاری از نسلی به نسل دیگر به میراث رسیده و در هریک از مراحل و مقاطع تاریخ متناسب با شرایط ومقتضیات زمان به شیوه های خاصی برگزار شده است.

درباره پیدایش و وجه تسمیه نوروز سخنوران این سرزمین باستانی و این حوزه تمدن، سخنهای زیادی گفته اند.

بعضی از محققان ریشه های تاریخی این سنت بزرگ را به دوران جمشید شهریار بزرگ آریانا نسبت داده و به همین سبب نوروز را "نوروزجمشیدی" نیز گفته اند.

در مجله فرهنگ آریانا در باره نوروز از گفته های فردوسی بزرگ این گونه نقل قول شده است:

"جمشید پس از یک سلسله اصلاحات اجتماعی، بر تخت زرین نشست و فاصله بین دماوند تا بابل را در یک روز پیمود و آن روز" روز هرمزد" از فروردین ماه بود (هرمزد روز اول ماه را گویند). چون مردم این شگفتی را از وی بدیدند جشن گرفتند و آن روز را نوروز خواندند".

برخی دیگر از نویسندگان نیز چنین گفته اند که "در آن روزگاری که کاوه آهنگر علیه ضحاک قیام کرد و در این روز فرشتگان از آسمان به زمین فرود آمدند و به کمک کاوه شتافتند و فریدون به کمک کاوه برضحاک غلبه کرد و مردم را از شر بیداد وی نجات داد، مردم آریانا شادمان شدند و به شکرانه این پیروزی و نیک بختی، آن روز را جشن گرفتند".

تخت جمشید

درمنابع و متون ادبی و تاریخی روایت شده است که در روزگارانی که سرزمین فارس قدیم و آریانای باستان جز قلمرو جمشید بود، در روز آغازین فروردین (مطابق برج حمل) نیشکر را شناختند. وقتی جمشید نی را دید که از آن آب شیرین تراوش می کند، امر کرد که آب این نبات را بیرون آورده و از آن شکر بسازند و در روز پنجم فروردین ماه، مردم از این آب شیرین جهت تبرک به همدیگر هدیه فرستادند و این روز را روز امید نام نهادند و گفتند که هر کسی در صبح این روز فرخنده قبل از آن که سخن بر زبان آورد، از این آب شیرین و شکر بچشد و با روغن زیتون تن خود را چرب کند، در طول سال از انواع بلاها در امان خواهد بود .

به باور بیشتر نویسندگان پهنه زبان فارسی زبان، مهمترین کتابی که درباره جشن نوروز نوشته، کتاب نوروزنامه منسوب به حکیم عمر خیام نیشابوری است که همه نویسندگان و سخنوران در ارتباط با نوروز به آن استناد کرده اند.

حکیم ابوالقاسم فردوسی سخن سالار توانای زبان فارسی نیز نوروز را به دوران جمشید نسبت داده است و افزوده است که جمشید پسر تهمورث زمانی که بر اورنگ سلطنت آریانا جلوس کرد و با بدکاران مبارزه کرد و رنگ کدورت از دلهای حسودان و نابخردان شست، مردم آن ایام را به فال نیک گرفته و آغاز نوروز پنداشتند.

این سخن سالار در قسمتی از ابیات شاهنامه سروده است:

به جمشید برگوهر افشاندند
مر آن روز را روز نو خواندند

چنین جشن فرخ از آن روزگار
بمانده از آن خسروان یادگار

به هر حال قافله سالاران عرصه ادب و فرهنگ آریانا در باب نوروز و جشنهای ملی آریائیان سخنهای زیادی گفته اند که یاد آوری آنها اهمیت این جشن فرخنده را در ادوار گذشت تاریخ این سرزمین به نمایش می گذارد و مردمان این حوزه مدنی و این خطه باستانی از جشن نوروز به گرمی استقبال نموده و با قدرشناسی و تجلیل از آن، زندگی امروزی خود را به گذشته های دور و دورتر تاریخی خویش پیوند می زنند.

نوروز، پس از اسلام

باظهور اسلام، نوروز با سنت های اسلامی نیز پیوند یافت و قدرشناسی از نوروز در پرتو فرهنگ مشترک اسلامی و خراسانی به گونه های خاصی به عمل آمد.

در این روز مسلمانان با نیات پاک جهت رسیدن به مراد به زیارتگاهها رفته و توغ و علم های اعزازی برفراز این زیارتگاهها به اهتزاز درمی آورند.

در نزد مسلمانان و به خصوص نویسندگان اسلامی، باورهایی وجود دارد که نوروز مصادف به روز قبول امانت رهبری اسلام از جانب حضرت علی امام اول شیعیان بوده است که این امر سیمای تاریخی نوروز را جلوه و شکوه دیگری بخشید.

در دوره های بعدی تاریخ اسلامی افغانستان و با رستاخیز ابومسلم خراسانی که حیات ملی و آزادیخواهی ساکنان خراسان زمین با جوهر حقیقی اسلام پیوند یافت، جشنهای ملی خراسانیان، از جمله جشن نوروز رونقی تازه یافت.

۷۱۱۴

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد