مشکل جدید افغانها در ایران: مالیات یا اخراج

از سایت ایران امروز

نوشین احمدی خراسانی

 

گپی کوتاه با زهره حسینی

س ـ زهره جان کجا به دنیا آمده
ای؟
ج ـ خانواده ما بیست سال است که از افغانستان به ایران مهاجرت کرده است و من هم در مشهد به دنیا آمده
ام و بیست سال دارم.

س ـ پس شما در سال
هایی به ایران آمدید که کارت مهاجرت به افغانیها می
دادند.
ج ـ بله و ما تا سال 1378 هم کارت آبی داشتیم. در سال 1378 کارت
ها را تعویض کردند و به ما کارت ندادند.

س ـ چرا؟
ج ـ چون وقتی ما به ایران آمدیم مادرم به
عنوان سرپرست خانواده تقاضای کارت کرد چون پدرم بعداْ در سال 1369 به ایران آمد یعنی وقتی که ایران دیگر افغانیهای مهاجر را نمیپذیرفت. بههرحال وقتی کارتهای ما را میخواستند تعویض کنند ما دیگر نتوانستیم کارت بگیریم چون مادرم سرپرست خانواده بود و بخشنامه شده بود که به زنان سرپرست خانواده کارت نمیدهند. البته آنها حتا کارت را برایمان صادر کرده بودند اما بدبختانه چون مادرم بهخاطر مشکلاتی یک ماه دیر برای گرفتن کارتها مراجعه کرد در طول این یک ماه آن بخشنامه صادر شده بود و کارتها را به ما ندادند. 2 سال پیش که من میخواستم بروم دانشگاه و نیاز به کارت داشتم خیلی دنبال کار رفتم و به وزارت کشور مراجعه کردم و بالاخره آنها بهجای کارت نامهای برایمان نوشتند که هر سه ماه یکبار باید تمدید میشد که این نامه را سه بار تمدید کردیم تا خواهر و برادرهایم توانستند در مدرسه ثبت نام کنند اما من احتیاج به کارتی داشتم که حداقل 4 سال ماندن مرا تضمین کند تا بتوانم به دانشگاه بروم و با این نامه نمی
شد.

س ـ حالا خواهر و برادرهایت چطور به مدرسه می
‎‎
روند؟
ج ـ امسال بعد از سرشماری جدیدی که انجام دادند قرار است کارت
های جدیدی به ما بدهند. در ضمن بعد از این سرشماری همه دانشآموزان افغانی که در سرشماری جدید شرکت کردهاند خواه کارت داشته باشند یا نه میتوانند در مدرسه ثبتنام کنند. البته از ما تعهد کتبی گرفتهاند که تا آخر سال هر مبلغی را که آن
ها بگویند باید بپردازیم.

س ـ مادرت این تعهد را داد؟
ج ـ بله چاره
ای نداریم, اگر اینکار را نمیکرد بچهها را نمی
گذاشتند به مدرسه بروند.

س ـ وضعیت مدارس خودگردان افغانی
ها چطور است؟
ج ـ بخشنامه
جدیدی ابلاغ شده است که تا سپتامبر همه مدارس خودگردان تعطیل شود. الان در مشهد از همه مدیران مدارس خودگردان تعهد گرفتهاند که تا این تاریخ مدارسشان را تعطیل میکنند وگرنه خودشان زودتر از این تاریخ آنها را میبندند. البته گویا در تهران به دلیل شرایط خاصتر این فشار کمتر است و تعهد کتبی از مدیران مدارس خودگردان نگرفتهاند. به ما میگویند باید برویم بچههایمان را در مدارس غیرانتفاعی ثبتنام کنیم و چون خیالشان راحت است که بههرحال تا چند وقت دیگر همه
ما باید ایران را ترک کنیم.

س ـ چه وقت قرار است کارت
های جدید را بگیرید؟
ج ـ من هنوز کارت را دریافت نکردم چون قرار است با پست بفرستند اما در این کارت
ها مهلت بازگشت قید شده و نوشته شده که تا فلان تاریخ مهلت داریم که به افغانستان برگردیم. اگر تا آن تاریخی که ذکر شده ایران را ترک نکنیم بابت هر روز که در ایران می
مانیم باید مالیات بدهیم.

س ـ چقدر باید مالیات بدهید؟
ج ـ هنوز معلوم نیست اما به ازای هر نفر حتا نوزادان افغانی نیز باید مالیات بپردازیم. مسئولان می
گویند که چون سازمان ملل دیگر به ازای شما پول پرداخت نمی
کند بنابراین خودتان باید این پول را بدهید.

س ـ این پول را بابت چه خدماتی از شما می
خواهند بگیرند؟
چ ـ بابت هیچ. ما حتا باید برای مدرسه رفتن هم پول بدهیم. به
هرحال این طرحی که دارند اجرا میکنند تا سال 2005 است. یعنی قرار است تا سال 2005 همه را به افغانستان برگردانند و بعد آنهایی که بههرحال در ایران می
مانند را موردی بررسی کنند و در موردشان تصمیم بگیرند.

س ـ خودت می
خواهی چکار کنی؟
ج ـ راهی باقی نمانده است. بدون کارت هیچ کاری نمی
شود کرد. و اگر شروع به گرفتن مالیات هم بکنند خانوادههای افغانی از پس هزینهها برنمیآیند و مجبورند ایران را ترک کنند. من در ایران بهدنیا آمدهام اما فکر میکنم باید بهزودی ایران را ترک کنم. بههرحال برخوردهای تحقیرآمیز یکی ـ دو تا نیست. در سرشماری که قبلا انجام دادند از ما انگشت
نگاری کردند آن هم با توهین و تحقیر.
س ـ ...........

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد